از فیلم پلنگ گرفته تا پلنگ سیاه، این فیلمها بر جلوههای بصری خیرهکننده و عناصر زیباییشناسی خوشتعریفشان نکیه میکنند تا منظورشان را به مخاطب برسانند.
طراحی اگر دراماتیک نباشد طراحی خوبی نیست (ترجیحا کمدی نیست – یا فقط یک ذره باشد.) دیدگاههای زیباییشناختی که ما دوست داریم، آنهایی که ما را به علامتگذاری مجلهها و پست کردن در اینستاگرام میکشند و گهگاه ازشان ایده میگیریم، بیشتر از کلمات درباره جایی که هستیم، آنچه که نیاز داریم و جایی که امیدواریم بهش برسیم، بیان میکند. به طور خلاصه، آنها روایتگر هستند. دیزاین صحنه اغلب برای یک فیلمسازی عالی ضروری است – در بهترین حالت، نیت کارگردان را تقویت میکند، سپس قبل از رها کردن منبر به حال خودش ،حرف خودش را میزند. فیلمهای برخی از بهترین فیلم هایی هستند که دوستداران طراحی (و دوستداران فیلم) باید ببینند.
متروپولیس Metropolis (۱۹۲۷)
CGI (Computer generated imagery، شبیه سازی با کامپیوتر) باعث شده است فیلمها کمتر هیجانانگیز باشند. امروزه هیچکس با نفسنفسزنان نمیپرسد: «چطور این کار را انجام دادند؟» برای احیای دوباره این احساس، متروپلیس را تماشا کنید، فیلمی صامت که توانست الگوی فیلمهای حماسهای علمی تخیلی آینده باشد و دنیا را با جلوههای ویژه آشنا کند. این فیلم روایت دنیای پر زرقوبرق الیگارشی (جرگهسالاری، حکومت معدودی اشخاص با نفوذ که با هم بند و بست دارند) است که بر طبقه کارگر حکومت میکنند و توسط یک دانشمند دیوانه فریب میخورند، که برای آن زمان شگفتانگیز بود. منظر شهری آیندهنگرانه و طراحی داخلی غارمانند و به سبک آرتدکو هنوز هم شگفتزده میکند و باعث میشود کلمات اضافی به نظر برسند.
از نفس افتاده Breathless (1960)
فیلمی که شاید ایدهی باحل بودن بدون زحمت را به ارمغان آورد، دو تا از پیشکسوتان استایل را مطرح کرد: ژان پل بلموندو (Jean-Paul Belmondo) با کت و شلوارهای شلختهاش، کلاه فدورا تمیزش، و سیگاری بر لیش. و ژان سبرگ (Jean Seberg) با موی کوتاهش، و همه چیزهایی که میپوشید. این دو عاشق و معشوق در میان اتاقهای زشت هتل و پیادهروهای پاریسی، در این فیلم سیاهوسفید با هم لوندی و دعوا میکنند و ژانر حماسهای عاشقانه را برای نسلهای جدید فیلمسازان مستقل و تماشاگران بازتعریف کردند.
پلنگ The Leopard (1963)
این فیلم مجلل که معادل ایتالیایی فیلم بر باد رفته (Gone With the Wind) است، با کارگردانی لوچینو ویسکونتی، دهه ۱۸۶۰ اروپا را به تصویر میکشد که چطور یک نجیبزاده (برت لنکستر Burt Lancaster) تلاش میکند تا خانوادهاش را در قدرت نگه دارد. اگر موضوع فیلم جلبتان نکرد، مطمئناً خود فیلم این کار را میکند: این محصول بسیار پر زرقوبرق است، لباسها، سالنهای رقص و صحنههای نبرد را همه مطابق با آن دوره تاریخی به تصویر میکشد – ناگفته نماند که زیبایی طبیعی حومه شهر پالرمو خیرهکننده است و آلن دلون (Alain Delon) هم در این فیلم هنرنمایی میکند.
چترهای شربورگ The Umbrellas of Cherbourg (1964)
از استایل شیک دهه شصتی به ندرت بهتر از اپرای تلخ و شیرین ژاک دمی (Jacques Demy کارگردان،ترانهسرا و فیلمنامهنویس فرانسوی) در مورد عاشقانی جوان و بدشانس استفاده شده است، و این تا حد زیادی مدیون بازی کاترین دونوو (Catherine Deneuve) است، که فوراً شهرت خود را به عنوان نمود زنده سبک جاودانه پیدا کرد. دیوارهای کانونی فیلم و لباسهای پاستلی رنگ – و هاله هلویی رنگی که به نظر میرسد هر کجا دونوو میرود را احاطه میکند – با هم یکی از مؤثرترین کاربردهای رنگ در تاریخ سینما را ایجاد کردند، قسمتی از آن به این دلیل است که این ترکیب از یک پایان قصه پریانی خیر میدهد. اما افسوس که خبری از پایان شاد نیست.
پرتقال کوکی A Clockwork Orange (1971)
وجود پوستر این فیلم در هزاران اتاق خوابگاه – و محبوبیت مداوم الکس دلارج (مالکوم مک داول Malcolm McDowell) به عنوان لباس هالووین – حاکی از تأثیر ماندگار پرتقال کوکی بر عموم مردم است. موسسه فیلم بریتانیا از الکس به عنوان منبع الهام الواط و جوانان ولگرد، دیوید بووی و مدونا یاد کرده است. بار شیر white-on-black Korova (نوعی تحریف شده از بار شیر، که در آن به جای الکل سرو میشود به همراه مواد مخدر سرو میشوند و Korova کمپانی تولید ماریجوانا میباشد) هنوز به عنوان بهشت کلابها تلقی میشود، و صحنهآراییها و پارچههای با طرح و بافتهای یاغیگرانه دیگر صحنهها – که بازتاب تنش درون داستان بین هرجومرج و نظم، شهوت و خویشتنداری است – همیشه الهامبخش کسانی خواهند بود که دوست دارند طراح و دیزاینها با هم ترکیب کنند.
یرای دین منبع مطلب اینجا کلیک کنید.